خاطره شیرین من از برگزاری روضه خونگی
از بچگی که با مامانبزرگم میرفتیم روضههای خونگی تو ذهنم مونده بود و خیلی دوست داشتم تو خونه خودمونبرگزارش کنم . ولی همه مانع میشدن و میگفتن مگه به همین راحتیه
بسم الله گفتم و ۷ تا از دوستام جمع کردم یه سفره سبز پهن کردم و کیک پختم با چایی تسبیح و قرانم گداشتم و باهم زیارت عاشورا و توسل خوندیم . خیلی حس معنوی خوبی داشت . این شروعی بود که الان حداقل ماهی یکبار توفیق اینکاردارم و خانواده امم براشون عادی شده . ما دهه هشتادی ها قراره اینده سازان این کشور باشیم پس باید خودمون رشد بدیم و از ائمه کمک بخوایم حتی با یه سفره ده تفره 🙂
یکتا ارسال نظر جدید
با همین کار های کوچیک میتونیم دنیای بزرگ فردامون بسازین